سفر کربلا که مسجل شد عاشورایی شدم ، از همان دَمٍ نخستین ، بوی خوش یار استشمام میشد ، از همان لحظه ای که در سایت مختارنامه سایتی که ماه ها در آن بودیم و بحث های مختلفی را انجام دادیم ، اسم خود را در میان برنده ها دیدم ، کربلا ، کربلایم به آسمان میرفت و نغمه محزون سرود خلوت تنهاییم را می شکست که:
جاذبه خوشی بود ، در نام خوش کربلا و نجف و سامرا و کاظمین غرق شدم ، یک مجموعه نیکو ، یک زنجیر پرصلابت و پراحتشام و روحانی.
به استقبال کربلا رفتم ، عاشورایی شیفته و شیدا غزل خواندم:
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله ...
در راه بودن وجد دیدار دوست را تشدید می کند .
زیارت به تعبیری پیوستن قطره به دریاست .
زیارت به نوعی دریافتن خویشتن خویش است .
زیارت دوست مواجهه با آیینه مصفای پاکی است که زنگار دل آدمی را می زداید
اتوبوس به سمت مهران میراند و ما را با خود میبرد تا قطره به دریا درافتاده به لطف و مرحمت الهی به دریای بی پایان فیض حضرت دوست درافتد.