پاسخ:
سلام دوباره بر شما
یک نکته عرض کنم قرار بود شما دیدگاه هاتون را فقط در پست قبلی بگذارید نه هر پستی که جدید شد، به خاطر احترامی که براتون قائلم این نظرتون را که در پست دیگری غیر از پستی که قرار بود باشد گذاشته شده جواب میدهم.
خب اول باید عرض کنم که درسته سابقه افراد مهم است ولی افراد در طول زمان عوض میشن، در مورد افرادی که از آقای جـلیلی حمایت کردن بیشتر دقت کنید تا سوابقشان را دریابید و همچنین درباره آقای روحانی هم همینطور تا سوابق دوستانشان را دریابید، آقای هاشمی، آقای خاتمی جزو دوستان آقای روحانی بودن همان کسانی که سال 88 رای مردم را دروغ خواندند و بعد از سه سال گفتند که نه هیچ تقلبی نبوده و انتخابات در صحت و سلامت برگزار شده، ما صحبتهای همسر آقای هاشمی را فراموش نمیکنیم، همچنین صحبتهای آقای هاشمی در نماز جمعه رو این کسانی که میفرمایید سال 88 چه ها که نکردند برای چی؟ که تقلب شده.
اون سال همین نظام را به تقلب یازده میلیونی متهم کردند و امسال که به راحتی میشد با تفاوت 250 هزار رای انتخابات را به دور دوم کشید، نکشاند. چرا؟ چون جمهوری اسلامی حافظ آرای ملت است نه خائن به آرای ملت چون میزان آرای ملت است.
دوستی میگفت انشا بنویسید نوشته بود من انتخابات آزاد را دوست دارم. پدرم هم انتخابات آزاد را دوست دارد. حتی دایی ام هم انتخابات آزاد را دوست دارد .دایی ام دیروز ظهر مهمان ما بود. ما ظهر آبگوشت داشتیم. دایی ام به مادرم گفت :خواهرجان! می خواستی دلمه هفت رنگ بپزی. پدرم کمی ابرو درهم کشید و گفت: ما را چه به دلمه هفت رنگ،ما همه چیزمان یک رنگ است مثل خودمان! مادرم گفت : باید دستور پختش را از دختر همسایه مان فائزه خانم بپرسم . اما پدرم گفت: فائزه خانم اگر آشپزی بلد بود که هر روز نمی رفت ساندویچ بخرد!
من از دایی ام پرسیدم: از کجا بفهمیم که یک انتخابات آزاد بوده است یانه؟ دایی ام گفت: باید انتخابات برگزار شود بعد اگر آنکه ما می خواستیم رای آورد می گوییم انتخابات کاملا آزاد بود اما اگر آنکه ما می خواستیم رای نیاورد می گوییم انتخابات آزاد نبوده است !
من گفتم: خوب اینجوری که نمی شود، چون عده ای می گویند انتخابات آزاد بوده و عده ای می گویند آزاد نبوده است .
دایی ام گفت: بله این را خوب فهمیدی. راست می گویند که بچه حلال زاده به دایی اش می رود. وقتی کاندیدای ما رای نیاورد می گوییم انتخابات آزاد نبوده است بعد این وسط ، جرو بحث می شود و عده ای می گویند آزاد بوده و عده ای می گویند آزاد نبوده ، بعد ما به عنوان عقل کل! می آییم وسط میدان و می گوییم برای اینکه مشخص شود انتخابات آزاد بوده یا آزاد نبوده ؛ بیایید رفراندوم برگزار کنیم تا بالاخره بفهمیم انتخابات آزاد بوده یا آزاد نبوده ؟!
من گفتم: دایی جان! بعد اگر مردم رای دادند که انتخابات آزاد بوده است آن وقت چه کار می کنیم؟
دایی ام گفت: اگر در رفراندوم گفتند انتخابات آزاد نبوده که همان چیزی است که ما می خواستیم و دوباره باید انتخابات برگزار کنیم آن هم انتخابات کاملا آزاد. اما اگر در رفراندوم گفتند که انتخابات آزاد بوده آن وقت دوباره می گوییم رفراندوم آزاد نبوده و باید دوباره رفراندوم برگزار شود تا ببینیم آیا مردم رای می دهند به اینکه این رفراندومی که برگزار شد آزاد بوده یا آزاد نبوده .
من خندیدم و گفتم : بعد دوباره اگر مردم رای دادند که رفراندوم هم آزاد بوده آن وقت چه کار می کنیم؟
دایی ام گفت: آن وقت دوباره می گوییم این رفراندوم هم آزاد نبوده و باید دوباره رفراندوم برگزار کنیم و آنقدر رفراندوم برگزار می کنیم تا مردم بگویند انتخابات آزاد نبوده ، بعد دوباره انتخابات برگزار می کنیم و بعد اگر دوباره در انتخابات کاندیدای ما رای نیاورد دوباره می گوییم انتخابات آزاد نبوده و دوباره باید رفراندوم برگزار کنیم !
من از خوشحالی پریدم بالا و گفتم : خوب دایی جان! این همین کاری است که من همیشه انجام می دهم. وقتی داریم فوتبال بازی می کنیم هر وقت ببینم تیم ما دارد می بازد جر و بحث راه می اندازم و بازی را به هم می زنم تا دوباره از اول بازی کنیم باز دوباره اگر دیدم داریم می بازیم دوباره بهانه می آورم و می گویم داوری را قبول ندارم و بازی را به هم می زنم و اینقدر این کار را می کنم تا تیم ما برنده شود !
دایی ام پوزخندی زد و گفت: احسنت به تو! من همیشه به مادرت می گفتم که پسرت بالاخره یک چیزی می شود . اصلا خدا را چه دیدی شاید روزی مصلحت سنج شدی یا تئوری تمدنی دادی!
من کمی سرم را زیر انداختم و گفتم: ولی دایی جان ! دیگر هیچ تیمی حاضر نیست با تیم ما بازی کند، اسم تیم ما را گذاشته اند تیم قالتاق و دودوزه باز !
دایی ام گفت: نگران نباش ! این به خاطر معصومیت دوران نوجوانی شماست. پا به سن که گذاشتید این ها برایتان عادی می شود و اسم این روش ها را می گذارید روش های کاملا دموکراتیک که برای رسیدن به تیم وحدت ملی لازم است از این روش ها استفاده شود !
بعد دایی ام کمی صدایش را بالا برد و دستی بر پشتم زد و گفت: اما مگر موضوع قحط بود که درباره انتخابات آزاد می نویسی؟ من گفتم: معلم مان گفته است بنویسم مجبورم ...
اینکه میگفم تفاوت ایدئولوژی اینجاست که معنا پیدا میکنه شما میگید شعار من میگم نه گفتمان انقلاب و اسلام برای همه موضوعات حرف داره، این قسمتی که گفتید پوسته دین ماندن دوباره تهمت هستش که من موظف به جواب دادنش نیستم. فقط شما گفتید کسی باعث شده که کس دیگری دینش را کنار بگذارد گفتم این هم دوباره برمیگردد به همان انتخاب اشتباه، که کسی حق و باطل را با اشخاص بسنجد این حکم در همه جا صدق میکند.
ما میگیم اسلام به طبعش اقتصاد اسلامی ما میگیم گفتمان انقلاب، گفتمان اسلام و اعتقاد داریم همه مشکلات با این گفتمان حل میشه حال اگر ما نتونستیم این موضوع را که این گفتمان برای همه زمینه ها حرف برای گفتن داره رو به مردم بفهمانیم این ضعف من و امثال من بوده است، شما جوری صحبت میکنید که انگار تنها آقای روحانی میتوانستند اوضاع اقتصاد را حل کنند و فکر میکنم الان صحبت کردن درباره این موضوع بحثی عبث هستش چون که الان ایشون انتخاب شده اند و ما هم برایشان آرزوی پیروزی میکنیم ولی فراموش نمیکنیم چهارسال قبل، وقتی کاندیدای محبوبمان با ٢٤ میلیون رای رییس جمهور شد، سخت طالب آن بودیم که شادی کنیم.
دوست داشتیم به خیابان بیاییم و خستگی یک انتخابات داغ و پر تنش را از تن به در کنیم.
اما وقتی به خیابان آمدیم، جز آتش و دود و اعتراض چیزی ندیدیم.
شیشه خیابانها را شکستند و به مردم و نظام تهمت زدند و همه قواعد سیاسی و انسانی را زیرپا گذاشتید و ما "فقط" نظاره می کردیم.
آمدیم برای شادی دلهای دوستانمان "بوق" بزنیم؛ اما دیدیم که بوق زدن به نماد اعتراض تبدیل شد.
شادی رای آوردن کاندیدای محبوبمان را به زهر تبدیل کردند و در جلوی چشم ما، رای ما را "دروغ" خواندند ...
خیلی خوبه و بهتره که آقای روحانی مواضع خودشون را در برابر این موضوعات مشخص کنند.