http://tehran2008abedi.blogfa.com/post-618.aspx
اون روز ، روز ولادت امام حسین بود ...
اون روز توی اون پست نوشتم :
"بگو تا نامه بر باشم ز بام خود هوایم کنم
برای یک سفر امشب دعایم کن که تا کرببلا پر گیرم ...."
نمیدونستم آقا اینقدر زود حرفم رو میشنوه سال بعدش مرداد بود که خبر برنده شدنم را تو سایت مختارنامه خوندم که " برندگان مختارنامه به کربلا میروند" اون روز ادامه اون پست قبلی را توی این پست زدم تو وبلاگ :
که بوی سیب سرخ می آید از آن شش گوشه روشن ...."
داشتم به این موضوعات فکر میکردم ناخودآگاه یاد این جمله افتادم : پنجره فولاد رضا برات کربلا میده .../
امسال دوباره امام رضا طلبید قراره سیزدهم همین ماه برم مشهد دوستان عزیز حلالم کنید
اون روز راننده اتوبوس مداحی عربی ای را گذاشته بود ما هم خسته رفتیم بهش گفتیم آقا اگر میشه خاموشش کن خوابمون نمیبره راننده گفت اگر خاموشش کنم خودم خوابم میبره اصلا فکر نمیکردم اون مداحی الان منو اینقدر به یاد سفر کربلام بندازه یادش به خیر
این همون مداحی هستش : http://infostare.persiangig.com/audio/Araby.mp3
راز نگفتنی زیاد دارد سفر به سرزمین کربلا بگذار بماند میان ،من و تو و گوشه شش گوشه ات
جاذبه خوشی بود ، در نام خوش کربلا و نجف و سامرا و کاظمین غرق شدم ، یک مجموعه نیکو ، یک زنجیر پرصلابت و پراحتشام و روحانی.
به استقبال کربلا رفتم ، عاشورایی شیفته و شیدا غزل خواندم:
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله ...
در راه بودن وجد دیدار دوست را تشدید می کند .
زیارت به تعبیری پیوستن قطره به دریاست .
زیارت به نوعی دریافتن خویشتن خویش است .
زیارت دوست مواجهه با آیینه مصفای پاکی است که زنگار دل آدمی را می زداید
اتوبوس به سمت مهران میراند و ما را با خود میبرد تا قطره به دریا درافتاده به لطف و مرحمت الهی به دریای بی پایان فیض حضرت دوست درافتد.
برمیگردیم باید ساعت 5 صبح به سمت سامرا حرکت کنیم و بعدش کاظمین . سوار اتوبوس میشیم به سمت سامرا.
وای اینجاست حرم پدر امام زمان(عج) ، خیلی دلم میگیره حرمی خاکی ...
میروم سرداب مقدس با کل کاروان یه مناجات امام زمان(عج) و به سمت کاظمین چقدر کم بودیم تو سامرا از نظر وقت.
دمدمای غروبه که میرسیم کاظمین ، شهر کاظمین شهری .....
قرارمون این بود که امشب را کامل بیدار باشیم با اینکه تو کربلا ما کلا درست نمی خوابیدیم و کم خوابی پیدا کرده بودیم ولی نمیشد شب آخر بود.
چه زود گذشت...
این دفعه بعد از زیارت اباعبدالله ، رفتم قتلگاه اونجا نشستم نمی دونم چند وقت شد که اونجا نشسته بودم.
یا باب الحوائج الوداع ...
حرم امام حسین (ع) خلوت بود .....