سامرا , کاظمین و تمام (16)
برمیگردیم باید ساعت 5 صبح به سمت سامرا حرکت کنیم و بعدش کاظمین . سوار اتوبوس میشیم به سمت سامرا.
وای اینجاست حرم پدر امام زمان(عج) ، خیلی دلم میگیره حرمی خاکی ...
میروم سرداب مقدس با کل کاروان یه مناجات امام زمان(عج) و به سمت کاظمین چقدر کم بودیم تو سامرا از نظر وقت.
دمدمای غروبه که میرسیم کاظمین ، شهر کاظمین شهری خوش ساخت است قراره شب را در هتلی در کاظمین باشیم.
خوشحال میشم که بالاخره امشب وقت کافی داریم.
امشب هم تا صبح بیداریم ولی چقدر زود تموم میشه ...
ساعت ۵ صبح فردا به سمت تهران حرکت میکنیم و تمام .
چقدر زود تموم شد من که هنوز تو فکر آخرین نگاه هام به حرمین هستم مخصوصا اون شب آخر نجف که تا صبح روبه روی ایوان طلای آقا امیرالمومنین نشسته بودیم ، اون شب آخر کاظمین که هوا داشت روشن میشد و من روبه روی دو گنبد طلایی نشسته بودم و داشتم فکر می کردم که چقدر زود تمام شد آری چقدر زود تمام شد
پایان
و پشت سرت را که نگاه می کنی چیزی گذشت که حالا حالا ها دیگر به دستت نمی آید!
یا علی