درای سفر
شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۰، ۰۷:۲۸ ب.ظ
سفر کربلا که مسجل شد عاشورایی شدم ، از همان دَمٍ نخستین ، بوی خوش یار استشمام میشد ، از همان لحظه ای که در سایت مختارنامه سایتی که ماه ها در آن بودیم و بحث های مختلفی را انجام دادیم ، اسم خود را در میان برنده ها دیدم ، کربلا ، کربلایم به آسمان میرفت و نغمه محزون سرود خلوت تنهاییم را می شکست که:
بوی آن دلبر چو پران میشود این زبان ها جمله حیران میشود
جاذبه خوشی بود ، در نام خوش کربلا و نجف و سامرا و کاظمین غرق شدم ، یک مجموعه نیکو ، یک زنجیر پرصلابت و پراحتشام و روحانی.
به استقبال کربلا رفتم ، عاشورایی شیفته و شیدا غزل خواندم:
امشب ای افلاکیان ما خاکیان در آتشیم ای فلک بنگر زمین گردیده آتشپاره ای
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله ...
در راه بودن وجد دیدار دوست را تشدید می کند .
زیارت به تعبیری پیوستن قطره به دریاست .
زیارت به نوعی دریافتن خویشتن خویش است .
زیارت دوست مواجهه با آیینه مصفای پاکی است که زنگار دل آدمی را می زداید
اتوبوس به سمت مهران میراند و ما را با خود میبرد تا قطره به دریا درافتاده به لطف و مرحمت الهی به دریای بی پایان فیض حضرت دوست درافتد.
۹۰/۱۱/۲۹
کربلا، آن سوی عاشقی است!
یا علی