امام رضا علیه السلام انتظار دارد شما اینجا را خانه ی خود بدانید.
شما اینجا مهمان نیستید. بلکه صاحب خانه اید.
چرا که بوی نور چشم امام هفتم علیه اسلام و بوی پدر را برای جواد الائمه به ارمغان اورده اید.
می گوید یادتان نرود از قول نیابت امام رضا هم زیارت کنید و از طرف اییشان هم نماز زیارت و هدیه بخوانید
سلام که می دهم یک دنیا دلم برای امام رضا علیه السلام تنگ می شود ...
شب را نمیدانم چگونه در مهران در آن خانه خوبــ به صبح میرسانم
نماز صبح را که خواندیم گفتند تا مرز راهی نمانده زیارت عاشورا خواندیم، هوا گرگ و میش بود که داخل حیاط آمدم ...
دلم پر میکشید اما آسمان مجال پروازش نمیداد یا شاید هم من خودخواهانه جلوی عروجش را گرفته بودم و میخواستم خودم زودتر از این دل پر توقع به آستانبوسی مولایم برسم
با کولهباری از عشق و امید و حسرت به مرز رسیدیم ...
آنجا بود که دیگر دلم قفسش را شکست و من خاکی را تنها گذاشت و رفت ...
آنجا بود که خیال به پرواز درآمد و رفتــ و من را لب مرز تنها گذاشت و من ساعتها لب مرز مانده بودم ...
یکی از دوستان برام ایمیل فرستاده بود که هفته پیش که روز عرفه بود ما می گوییم روز عرفه، نه عید عرفه.
اساساً اینکه روزی بخواهد عید باشد، می بایست از جانب خداوند متعال بیان شود، پس ممکن است روزی بسیار با عظمت باشد اما خداوند آن را عید قرار نداده باشد. این هفته عید غدیر است. روزی که خداوند متعال آن را حقیقتاً عید قرار داده است. نه تنها عید بلکه «عید الله الاکبر»!
ان شاء الله بتوانیم از برکات روز غدیر به بهترین نحو استفاده کنیم. که امام صادق علیه السلام فرمودند به خدا قسم روزی با عظمت تر از این روز را خداوند خلق نکرده است.
اما دو کلمه درباره غدیر و اون بغض قدیمی ...
یُقاتِلُ عَلَى التَّاْویلِ وَ لا تَاْخُذُهُ فىِ اللّهِ لَوْمَةُ لاآئِمٍ قَدْ وَتَرَفیهِ صَنادیدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ اَبْطالَهُمْ وَ ناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ فَاَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ اَحْقادًا بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً ...
دعای ندبه که میخونیم ...
کینه داشتن از مولا علی این کینه رفت رفت تا رسید به روزی که خیزران به لب اباعبدالله زدند همون موقع که یزید لعنت الله میخوند:
لعبت هاشم بالملک فلا
خبر جاء ولا وحی نزل ...
لیت أشیاخی ببدر شهدوا
جزع الخزرج من وقع الأسل ...
این عقده ها باز هم موند و خدا نور خودش را کامل میکنه هر چند کافران بخواهند این نور را با دهانهایشان خاموش کنند ...
خانمی میگفتــ : رقـیـه اسـم کُلـفَـتــ هاسـتـــ ...
رقیـه جان گـریـه نـکن اسـم تـو قـشنگــ تـریـن استـــ
به نظرتون چرا دیگه هیچ کس حاضر نیست که اسم بچهاش رو «غضنفر» بزاره؟!
(غضنفر: شیر، مرد با صلابت، شجاع؛ از القاب امیرالمؤمنین علیه السلام).
بله، چون به مرور زمان اینقدر توی جوکهامون لقب غضنفر رو مسخره کردیم که میترسیم وقتی بچهمون بزرگ بشه همه بهش بخندن
اگر تونستید به من بگید که چرا به اجناسی که از مد افتاده میگیم «جواد» (به آدم پرت میگیم جواتی)؟!!!
مگه بین «جواد = بخشنده و با سخاوت» و از مد افتادن یک جنس رابطهای هست؟
چه کسی اولین بار جوکهای صغری و اکبری رو ساخت؟ منظورش چی بود؟ و...
ما چرا حساسیت نشان ندادیم؟
و در آخر اینکه به نظرتون فرق اروپاییهایی که کاریکاتور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) رو میکشن، با مایی که القاب آنها را در جوکهایمان استفاده میکنیم چیه؟؟؟؟!!!!
خوش به حال انار ها و انجیر ها
دلتنگــ که می شوند میترکند ...
پ.ن: اللهم عجل لولیک الفرج ...