چیزی برای انداختن
جز دستانش پیدا نمی کند!
حالا سرعتش بیشتر هم شده است
حتی باد هم به گردش نمی رسد!
اما ناگهان در بهت همه
«فَوَقَفَ الْعَبَّاسُ (ع)»؛
عباس می ایستد!
چرایش را از مَشکی که تیر خورده باید پرسید!!
چیزی برای انداختن
جز دستانش پیدا نمی کند!
حالا سرعتش بیشتر هم شده است
حتی باد هم به گردش نمی رسد!
اما ناگهان در بهت همه
«فَوَقَفَ الْعَبَّاسُ (ع)»؛
عباس می ایستد!
چرایش را از مَشکی که تیر خورده باید پرسید!!
یا عباس جیبل المای لسکینه
یا عباس طفل حرم عطشانا
بهترین ترجمه فارسی این بیت "ای عمو آب چه شد؟" است.
به آن می اندیشیدم که با این بیت چقدر قمر بنی هاشم را شرمنده کردیم!!
عباس(ع) غیرت الله است.
چگونه تشنگی اهل حرم را ببیند و غیرتش اجازه دهد آب به سکینه نرسد؟؟
عباس(ع) کمال ولایت پذیریست.
چگونه امامش به او امری کند و او به تکلیف که هیچ به نتیجه نرساند؟؟
عباس(ع) نهایت وظیفه شناسیست.
او سقای حرم امام عشق بود. وقتی رفت ولی آب نیاورد، یعنی نمی شد آورد .
حتی اگر دست و سر و چشم را فدا کنی نمی شد آورد والا می آورد.
نیاز به شرمنده کردن نیست.
از فریادهایم شرمنده بودم.
و حتی از فریاد این بیت:
یابوفاضل گوم لنا
حرگوا خیمنا علینا
یا عباس راس حسین به نیزه ها
یا عباس برس به داد خیمه ها
حسین شش ماهه را تا بر دست بلند کرد
کوفیان گفتند"بازهم غدیری دیگر…؟!
نکند باز، من کنتم مولا…
همین شد که علــــــــی را نشانه گرفتند
به انتقام غدیر …!
مشک را که پر آب کرد،از خوشحالی
حتی حواسش نبود
دستانش را بریده اند …!
بعد ریخته شدن آبـــــــــ هم
آنقدر ناراحت….
که باز فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش …
فقط وقتی حسین امد بالای سرش
می خواست دست به سینه ، سلام دهد که تازه فهمید
دستانش نیستند …!!
روز عــــــــاشورا
تیتر جنجالی
روزنامه ی چاپ عصر بهشت
این بود:
حسین آمــــد!
تیر را به قلب حسین زدند
چون طاقت نداشتند ببینند
با این همه ظلم و نامردی
هنوز دل حسین برایشان می سوزد...
و هنوز در قلبش شوق هدایتشان جاری است...
بیعت ها فرق میکند !
در کوفه دست می دهند....در کربلا... دست می دهند !!