زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اِکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست ...
حافظ
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اِکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست ...
حافظ
مـن که نمیدانمــــــــ !
شما به مـن بگوییــــــــد مـن بـه کدامیـــــــن دلتنـــــــگ خندیدم؟!
که چنیـن دلتنگ شـــــــما هســـــــتم !
اگر زنده باشم ان شاالله
سه شنبه راهی هستم ...
میخوام از علی اکبر بگم، چرا؟ نمیدونم ... دلم رفت سمت قتلگاه علی اکبر
قتلگاه علی اکبر کجاست؟ پشت جبهه دشمن ... اونجا چرا؟
اسب علی اکبر اومد سمت قلب جبهه دشمن ... راه براش باز میکردند ... بذارید بیاد، این پسره حسیــنه اسمش هـم علیــه ...
آره تو فاطمیه باید از علی گفت ...
هر کجا مینگرم جسم تو را می بینم
اربا اربا شده ای چون برگ خزان میریزی
کاش میشد تو با معجزه ای برخیزی ...
دانلود مداحی برادر میثم مطیعی امسال بیست و سوم فروردین
غدیر - سقیفه - فاطمیه - عاشورا - مهدویت
فاطمیه هم محصول غدیر است ، همان روزی که ولی را دوست خواندند ...
مادر ...
مادر جانم آری شیعه یعنی تو، شیعه یعنی تویی که اجازه ندادی امامت تنها بماند و حقش غصب شود ...
آری مادر جان شیعه یعنی تویی که نمیخواستی دین خدا به جایی برسد که حسینت در قتلگاه بگوید حداقل اگر دین ندارید آزاده باشید ...
آری مادر جان شیعه یعنی تویی که نمیخواستی دین پیامبر خاتم به حداقل ها گرفتار شود ....
عاشورا دعوای حداقل ها بود و قیام شما قیام حداکثرها ...
آری مادر، شیعه یعنی تو با غم بسیار
شیعه یعنی حال تو بین در و دیوار ....
که جای پنجهی خود را به صورتت انداخت ...
سلام ای شهید ...
خیلی خوب بود امسالم، روز شهادت مادر تشییع جنازه شهدا باشی ...
میگفت: هربار آمبولانس،یا نه! بیمارستان،یا خاک،حتی آب،دود،
گُل و هر چه میبینم،پسرم چشمهایم را تار میکند...
راست میگفت،اشک نام دیگر فرزند اوست.
رفت توی نخلستان. زانو زد کنار چاه. دست هایش را گذاشت روی دیواره ی آن، در دو طرف. سرش را برد پایین، پایین تر. شانه هایش لرزید. عکس ماه ِ روی آب هم.
داشت حرف می زد. اول آرام و بعد بلندتر. صدای مبهم حرف و گریه به هم آمیخته بود. هق هق می کرد.
بعد از فاطمه(س) حرف هایش را برای چاه می زد. کسی را نداشت دیگر!