دلِ تنگ ...
جمعه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۰۸ ب.ظ
![]()
مـن که نمیدانمــــــــ !
شما به مـن بگوییــــــــد مـن بـه کدامیـــــــن دلتنـــــــگ خندیدم؟!
که چنیـن دلتنگ شـــــــما هســـــــتم !
اگر زنده باشم ان شاالله
سه شنبه راهی هستم ...
۹۲/۰۱/۳۰
![]()
مـن که نمیدانمــــــــ !
شما به مـن بگوییــــــــد مـن بـه کدامیـــــــن دلتنـــــــگ خندیدم؟!
که چنیـن دلتنگ شـــــــما هســـــــتم !
اگر زنده باشم ان شاالله
سه شنبه راهی هستم ...
sahar
دانشجو
.... یه بخش بزرگ و مهم زیارت برای من ، نگاه کرد به حرم و ضریح و گنبد ِ ...
واقعا وقتی میشینم تو صحن انقلاب و نگاه می کنم به رو بروم .. به گنبد طلایی رنگ ... خسته نمی شم ...
درست مثل وقتی که تو مکه ، هر چی به خونه خد نگاه می کردم خسته نمی شدم .... :(
وقتی چشمتون تشنه ی نگاه کردن به گنبد طلا شد ، یاد منم بکنین آقای عابدی ..
باران
تاصبح دخیل پنجره فولادست انجاکه گداوشاه ساکن د ارد
سرباز آقا
الهام
آخی داداش مجید!!
خوش به سعادتتون
خیلی ملتمس دعام
حتما دعام کنید
سلام منو به آقا برسونید زیــــــــــــــــــــــــاد
یا هو
خوشم میاد همه هم عاشق این زاویه ان تو حرم
انشاالله سفر پر برکتی باشه براتون
یا علی مدد