گردان تخریب ...
جمعه, ۱ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۵۸ ب.ظ
دو کوهه السلام ای خانه عشق ...
شب اول که رسیدیم دوکوهه، به سمت گردان تخریب راه افتادیم، راستش؟ خسته بودم میخواستم نرم ولی خب ...
در راه هستیم، فانوس هایی در بیابانی که تاریکی آن را فرا گرفته است راه را روشن میکنند.
شعر میخوانیم و میرویم ..
ای گل وفا حسینـــ، میکشی مرا حسینـــ ...
میرسیم به معبری که به آسمان راه دارد، چه تاریک و ساده ...
واقعا لازم است گاهی دور از این هیاهویی باشیم که خودمان برای خودمان درست کرده ایم ....
زیارت عاشورا میخوانیم و درونم غوغا میشود ...
درون کوهسار سینه خود، هزاران کشته چون فرهاد دارم ...
1387.12.18
۹۱/۱۰/۰۱