قلمدان ...

من، از خودم توبه کرده ولی از تو توبه نتوانم که نتوانم...

قلمدان ...

من، از خودم توبه کرده ولی از تو توبه نتوانم که نتوانم...

قلمدان ...

قلمدان، جعبه مانندی است از جنس چوب٬ مقوا یا پاپیه ماشه که برای نگهداری قلم‌های مخصوص خوشنویسی و دیگر ابزار کتابت به کار می‌رود. عکس مشهد مقدس در اردیبهشت ماه سال نود و دو می باشد.
---------------------------------------------------------------
همیشه خدا هست.
همیشه خدا بخشنده است و بنده اگر توبه کار باشد می تواند دوباره بروید، رشد کند و به بالندگی برسد .....
من، از خودم توبه کرده ولی از تو توبه نتوانم که نتوانم.
نوشتن سخته مخصوصا اگه زیر نور چراغ گردون قرمز باشی و زمانی باشه که برق ها رو قطع کرده باشن و عده ای هم خواب باشن.
بعضی از چشم ها توی این تاریکی برق میزنه، هیچکدوم حرف نمیزنن ...
فردا روز سختیه، خیلی سخت ...
معلوم نیست چی می شه خیلی ها از من نخواهند گذشت اما خدا کنه منو بفهمن انتظار ندارم به من حق بدن اما مجبورم، مجبورم اگه حمله کنن جواب بدم اگه زخم بندازن زخم بندازم و...
خدایا تو را به جان فاطمه کمکم کن کمکم کن زبان و قلم گره نخوره تا بتونم حرفام رو بنگارم کمکم کن حرفهام برای احقاق حق باشه نه برای ....
شهادت می‌دهم به ولایت شیعه هرکس در این نظام تکلیفی به گردن داره و من هم
اگر عباس از آرمانی فرمان میگیره که فراتر از ... چرا من تو چنین شرایطی اونو تنها بذارم .
امیدوارم نیت حقیر رو درک کرده باشین من قصد آزار کسی رو ندارم
من واسه صبرتون یه یا علی می‌خوام. همین!

آخرین نظرات
  • ۴ اسفند ۹۳، ۰۹:۵۲ - سید محمد جواد
    بله !
بایگانی

لطفت همیشه شامل حالمه ...

سه شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۱، ۰۱:۴۷ ق.ظ

لینک برداشته شد دوستانی که فایل را ندارند در قسمت نظرات اطلاع بدهند و ایملشون را هم بذارند.

قول:

فیلم را برای هیچکس ارسال نکیند. اگر خواستید به کسی نشون بدید فقط نشون بدید و برای هیچکس حتا خواهر و برادرتون هم ارسال نکنید.

این پست فقط و فقط و فقط مخصوص مختارنامه ای ها می باشد ...

نقل است عباس وقتی به علقمه رسید سخت تشنه بود اما آب نخورد .
یک شب عباس سراسیمه و عرق کرده از خواب پرید مرتب به دستهایش نگاه می کرد وبه من. پرسیدم خواب دیدی ؟ سرش را تکان داد، پرسیدم چه خوابی دیدی ؟ نفس نفس زنان جواب داد ابراهیم خواب دیدم دست ندارم، دستهایم گم شده بودند داشتم دنبال دستهایم می گشتم ناگاه پرنده ای دیدم شبیه به کرکس که دستهایم را به منقار داشت، می خواست دستهایم را بخورد خواستم با سنگ بزنمش، اما دیدم دست ندارم که سنگ بردارم فریاد زدم لاشخور دستهایم را نخور آن دستها مال من است، کرکس به سخن در آمد که عباس می خواهی این دستها را چه کنی، وقتی دو بال به آن خوبی داری من گرسنه ام شکسته بال و زمین گیرم دستهای تو سیرم می کند، تو با دو بال قشنگت پرواز کن، برو ودر آسمان سیاحت کن .
وقتی شنیدم عباس را دست بریده اند حکمت خواب آن شبش را فهمیدم.

به جان چشم های عزیزتان

اگر بارانی شدن،اگر ابری شدن، اگر ...

من را فراموش نکنید که به شدت به دعاهای پاکتان محتاجم ...

روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود، پیامبر صلوات الله علیه و علی آله به مولا علی علیه السلام می فرمایند که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که :

" یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذا المقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس "
ای امیر المؤمنین ! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی ست .

 معالی السبطین ، جلد 1 ، صفحه 452

دعای این روزهایم این است

که ظهور را با روی ماه ِ شما یک جا ببینم!

۹۱/۰۶/۰۷
کربلایی مجید

نظرات  (۱۱۶)

۰۷ شهریور ۹۱ ، ۱۰:۴۵ مرضیه سادات
داداش مجید دارم از هیجان میمیرم.
پس رمز کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
داداش من رمز ندارم
۰۷ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۱۰ مرضیه سادات
داداش دارم دانلود میکنم.دستم داره میلرزه.عرق کرده.
قلبم تند تند میزنه.
نمیدونم طاقت دیدنش رو دارم یا نه
یا عباس............
سرم داره گیج میره دعا کنید زنده بمیونم تا دیدنشش.
ممنون داداش
بی اندازه ممنون
دارم دانلود میکنم
آقا ابوالفضل شفیعتون باشه تو دنیا و آخرت
دوستان فقط معذرت خواهی بابت اینکه کیفیت مقداری پایینه و بدون صداست
دوستان فقط یه خواهش دیگه اینکه پخشش نکنید اگر خواستید به کسی نشون بدید فقط نشون بدید و برای کسی غیر از بچه های مختارنامه بلوتوث یا ارسال نکنید
۰۷ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۱۹ اعظم سادات موسوی
سلام
خوبین؟
پس رمز کو؟!
۰۷ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۰۷ مرضیه سادات


داداش خرابم. خیلی خراب....
دنیایی سپاسگذاری دارم از شما.
فقط میتونم بگم در بهترین موقعیت ممکن اینها رو بهم دادید وقتی که هیچ کس خونه نبود.......
یا بالفضل العباس ادرکنی.....
ای ساقی بی دست دستم رو بگیر.....
اجرتون با آقا ابوالفضل...
رمز ندادین که
مجید جان قربون دستت ...
لطف کن بی زحمت این رمزش را به من هم بده ...
سلام
من رمز ندارم داداش!!!!!!
واسه من نشون نداد!
ارور داد!!!
حالا من چیکار کنم؟
پاسخ:
http://www.freedownload.ir/content/view/26/1
من هنوز ندیدم تازه گذاشتم دانلود شه ولی همینطوری داره اشک از چشمام میاد شاید اگه همون موقع پخش میشد اینقدر گریم نمیگرفت یک وسال واندی گذشته وقتی امیدی نداری یه دفعه ای بی هیچ پیش زمینه ای برای اولین بار میای اینجا میبینی چه خبرههههههههههههه....
قربون ابهتش برم حتی دانلود کردنشم دل آدمو میلرزونه نمیدونم تاب دیدن صحنه هاشو دارم یا نه ولی خدا رو شکر میکنم الان کسی خونه نیست قشنگ میتونم زار بزنم میتونم عقده این یه سال ونیمو خالی کنم ای خدااااااااا
به خدا نفسام به شماره افتاده فقط امیدوارم تو سیستمم پخش شه.
سلام داداش مجید برای ما هم رمز را بفرستین
ممنون
من الان دانلود کردم دیدم وای خدیا اصلا نمیتونم احساسمو بگممممممممممم فقط دعا میکنم به حق تمام اشکایی که ریختم به بهترین آرزوهات برسی.
همین...
حالم بده نمیدونم شایدم خوبه...نمیدونم.
پاسخ:
و سلام بر عشق
سلام بر عشق...
ولله ما از این حرفای خوشگل زیاد بلدیم ولی فعلا زبان الکنه از آنچه در تصویر دیده شد.
سلام
مرسی داداش
بالاخره با کلی مشکل و دردسر و استرس
تو اوج ناامیدی یکدفعه ای باز شد!!
دیدم
ولی بدون صدا
هرچند بدون صداشم محشر بود!!
بخصوص اونجا که حضرت بدون دست در حال دویدن بود و هیچ کس نمیتونست بهش برسه!!!
التماس دعا
پاسخ:
همونجایی که اسب حضرت دنبالش میدوید ...
سلام داداش مجید
از صبح 2 بار دانلود کردم نمیدونم چرا ارور میاره و 2 دقیقه مونده به پایان دانلودش ارور میاره
یعنی نمیتونم ببینم؟؟
پاسخ:
نباید مشکلی داشته باشه چون بچه ها دانلود کردن.
سلام
در صورت امکان رمز را برای م هم قرار دهید. من از طریق سارا مطلع شدم
نمیدونم مینویسه cannot download completely
اون برنامهflv playerروهم که گفتین دانلود کردم
اما نشد
الان گذاشتم دوباره داره دانلود میشه....کاش ایندفعه بشه
پاسخ:
آبجی اگر نشد ایمیلت را بده من از یه راه دیگه بفرستم.
ممنون
خیالت راحت باشه
راستی علتش را میگی چرا به کسی دیگه نشون ندیم
آخه عباس خیلی عاشق داره
بازم ممنون از لطفت
یا علی
سلام
داداش بالاخره دیدم
دلم خون شد....
خیلی داغونم کرد

خدا قاتلشونو لعنت کنه
اجرتون با خود حضرت ابوالفضل
من رمز ندارم تو رو خدا هر چی زودتر رمزو به منم بدید
من نخونده اومدم سراغ نظرات فهمیدم قضیه چیه داداش مجید خواهشا رمزو بدید
آیا کل صحنه های حذف شده مربوط به حضرت ابالفضل(ع) همین مقدار بوده است؟آخه یادمه دوبلور نقش حضرت عباس در مصاحبه ای گفته بود که لحظه ای که حضرت عباس امام حسین را صدا می زنن و امام حسین میان بالای سر برادرخیلی روی ایشون تاثیر گذاشته
پاسخ:
راستش نمیدونم اطلاع ندارم.
داره دانلود میشه میترسم یه وقت برام پخش نشه آخه خیلی از فیلمایی که دانلود میکنم برام پخش نمیشه اگه نشد چیییییییییییییییییییی؟
پاسخ:
http://www.downloadha.com/tag/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-vlc-media-player-%D8%A8%D8%A7-%D9%84%DB%8C%D9%86%DA%A9-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%82%DB%8C%D9%85/
همین طور که دانلود میشه دل تو دلم نیست
نظر دخترا رو که میخونم بیشتر استرس می گیرم من هیچ وقت برای هیچ چیز استرس نداشتم حتی برای امتحانات ترم اما این بار دارم زجر کش میشم از استرس
اما این آقایون ماشاءالله خیلی خونسردند خوندن نظرای مرضیه و مهتاب و ملینا و مریم بهم استرس میده اما خوندن نظرای بقیه آقایون استرسمو کم می کنه
واقعا چه طوری اینقدر خونسردند؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
سلام
ممنونم. ممنون...
دلخوشَن... نمیدونن... که امید حرم به خاک افتاده... دو تا دست و... تن و مشک و... علم به خاک افتاده... به خاک افتاده... به خاک افتاده... ... ... ... ... ...
فعلا نمی تونم حسمو بگم...
فقط یه خواهش داداش سیستم من یه طوری شده که روی فلش نمیتونه فایلی چیزی رو بریزه سرعت کامپیوترم هم خیلی کمه که بخوام فیلمو بریزم روی ایمیلمو از اونجایی که تا هفته ی آینده کامپیوتر جدیدی می خرم می خوام این فیلمو داشته باشم اگه لطف کنید فیلمو برام ایمیل کنید واقعا ممنون میشم
پاسخ:
آبجی کامپیوتر جدید خریدید ان شاالله بگید دوباره لینک دانلود بهتون میدم دانلود کنید.
سلام من رمز ندارم
پاسخ:
آبجی تو وبلاگتون فرستادم
مجید جان رمز رو برای منم میفرستی؟
پاسخ:
ببخشید نشناختمتون.شما؟
گلم من از اونجایی که از همه بیشتر راجع به کم وکیف کار اطلاع دارم باید بگم بله همینه و اون یه تیکه که کنار علقمه با ابراهیم بازی داشته کلا همیناست.من خودم مصاحبه آقای زنده دلو خوندم یادم نمیاد به همچین نکته ای اشاره کرده باشند ولی بازم اطلاع پیدا کردم میگم.
من عاشق اون سکانسم که گرداگرد حضرت عباس اشقیا حلقه زدند بعد اسبه هی دورشون میچرخه راه پیدا کنه تا حضرت عباسو سوار کنه قربون نگاه ها ی با تومانینه حضرت ماهم کنار علقمه برم چه نگاهی چه ابهتی...اونجا هم که اسبه اون اشقیا رو زد زمین باحال بود.
پاسخ:
اونجایی که داره دنبال حضرت میدوئه ...
انصافا کسی فکر کرد با خودش که این کاوه فتوحیه نه حضرت عباس ولله ما که اصلا فکرمون به کاوه نرفت با اینکه ریزوبم زندگی کاوه رو میدونم باز اصلا فکرم به کاوه نرفت الانم دوبار نگاهش کردم بازم یادم نیفتاد که کاوست من نمیدونم این آقایون به ظاهر متدین چطوری حکم کردند که ما یاد بازیگرش میفتیم.
پاسخ:
من که وقتی این صحنه ها را دیدم واقعا تاسف خوردم برای کسایی که اجازه پخش این صحنه ها را ندادن
آقا مجید دوستای من که از مختارنامه ای هاند میخواند از اینجا دانلود کنند حالا تا آخر امشب میذاشتید بمونه دیگه
پاسخ:
هر کس از دوستان مختارنامه ای هم اگر نتونست دانلود کنه به من ایمیل بزنه لینک دانلود و پسورد را براش میفرستم.
دیالوگهاش را هم میتونید اینجا بخونید :
http://www.mokhtarnameh72.ir/post/217
مرسی داداش گلم یه باکس اختصاصی دعا باید براتون سر نمازام وا کنم
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییی
پاسخ:
خواهش میکنم آبجی
سلام
داداش من رمز ندارم
پاسخ:
فرستادم آبجی
سلام اقا مجید امیدوارم خوب باشین
سلام به بقیه دوستان میشه منم این فیلم رو دانلود کنم خواهش میکنم از وقتی توی وبلاگ سیده مرضیه دیدم ... اصن یه حالی شدم ممنون میشم
پاسخ:
الان براتون ایمیل فرستادم
مرسی از ایمیلتون
آقا مجید کلی خودتونو پیش ما عزیز کردیدااااااا
ممنون از لطفتون
هنوز جرات نکردم برم دانلود کنم ...خیلی ممنون
وای...
خدا لعنت کنه کسانی رو که نذاشتن این صحنه ها پخش بشه
نمیگذرم ازشون
از کجا اوردن این فیلم رو؟
اگه دوست دارید بگید
پاسخ:
داستانی داره آبجی که خیلی عجیبه فقط اینو بگم که من دیشب داشتم میخوابیدم که انگار یکی بهم گفت پاشو برو فلان سایت منم رفتم و ...
کیفیت فیلم پایینه یا من با نرم افزار بدی بازش کردم؟
پاسخ:
نه کیفیت پایینه
دوستان یه خبر دیگه که خبر خوبی نیست
سایت «مختارنامه» به بالاترین قیمت پیشنهادی واگذار می‌شود!
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910607000435
سلام داداش
ازت ممنونم
از ته دل ازت ممنونم
نمی دونم باید چی بگم
فکرنمی کردم بتونم تا آخرشو ببینم همه ش می خواستم وسطش قطع کنم و ادامه ندم
اصلا نمی دونم چی دارم می نویسم عالی بود بخصوص اونجایی که داشت به طرف خیمه ها می دوید و به فکر بچه ها بود و ... همه ش عالی بود
بازم ازت ممنونم داداش
مجددا سلام داداش
بازم وظیفه خودم دونستم که بیام و ازتتون تشکر کنم
هر چند اگه میلیونها بارم تشکر کنم باز کمه
نمیدونید داداش چه حالی داشتم موفع تماشای این سکانس!!!
فکرم هزاااااااااااااار جا میچرخید
تو کربلا
دم علقمه
دم خیمه گاه
کف العباس
حرم آقا
پشت پرده ای که بالاش نوشته شده "یا کفیل زینب"

تو سرم همزمان هزار حرف و نوحه با هم میجوشید
بیشتر از همه به یاد اون شعری بودم که کیمیا تو سایت مختارنامه گذاشته بود
"آب این رهگذر خسته جاری در خاک
آسمانیست که افتاده زمانی بر خاک

و دیالوگهایی از مختارنامه که مخصوص همون سکانس ها بود
همون دیالوگهایی که یه روز یکی از بچه های مختارنامه واسمون تو سایت نوشت و احساسات همه ی ما رو تحت تاثیر قرار داد
و دیالوگهای ابراهیم مالک اشتر

خلاصش که غلغله بود تو سرم امروز.

بعد از دیدن اون صحنه ها رفتم سراغ سفرنامم و قسمت مربوط به خیمه گاه و علقمه رو خوندم و همش به این فکر میکردم که چه میشد اگه اونشب، این سکانسها رو با حال و هوای مختارنامه ای همون شبمون نگاه میکردیم
همراه با روضه ی بیتکلفی که ابراهیم میخواند و موسیقی متن مخصوص امیر توسلی و دیالوگهای بینظیر داوود میر باقری و بازی کاوه فتوحی و....

نمیتونم بگم کسانی که با فتواهای نا بجاشون ما رو از بهره مندی از یک لذت بسیار بزرگ محروم کردن رو نفرین میکنم اما میتونم بگم به خاطر این سختگیری بیجاشون تا همیشه آه خواهم کشید!!
بازم ممنون آقا مجید
راستی یه سوال یه بار برنامه بازدید از شهرک مختارنامه رو داشتین چی شد؟ دیگه قصد این برنامه ها رو ندارین؟
واقعا زبونم بند اومده
وقتی بهتون زنگ زدم کلی گریه کرده بودم
نمیدونم چی بگم
فقط دعام کنید من که خودم دیدم و اشک ریختم
مگه میشه تمایزی قائل شد بین صحنه ها
شاید اون چیزی نبود که تو مقاتل نوشته شده
شاید اونطوری که نوشتن روی اسب دو دستش رو قطع کردن نبود ولی انقدر زیبا بود
انقدر زیبا بود
انقدر زیبا بود
انقدر زیبا بود
انقدر زیبا بود
...
هر چی بود زیبایی بود

وای خدای من
چرا من نمیتونم حرف بزنم؟
امیدوارم درست بشه ...الان کمی سرم خلوت شده دلم میخاد ببینم دوستای مختار نامه ایمو ... بخصوص که نزدیک تر شدم به بیشترشون و ساکن تهران شدم
هیچ چیزی بی جواب نمی مونه

من دیروز خیلی یه دفعه ای و بدون تجویز پزشک رفتم برای سونوگرافی
قبل از انجام سونوگرافی توی سالن داشتم به سید می گفتم من دلم میخواد اگر بچه امون پسر باشه اسمشو بذارم حسین
سر شوخی رو باز کرده بودیم
گفتم دوست دارم بچه ی اولم حسین باشه گفتم اگه بچه ی دوم هم پسر بود فکر کردی چی بذاریم
گفت حسن
گفتم دلم نمیخواد حسن کوچیکتر از حسین باشه از طرفی نمیخوام بچه ی اولم اسمش حسین نباشه چون شاید فقط یه بچه گیرمون بیاد یا یه پسر گیرمون بیاد

همینطور که داشتیم اسم ها رو مرور می کردیم یه دفعه گفتم اسم پسر دوممون عباس
سید عباس
کلی خوشحال شده بودم از اینکه این اسم به ذهنم اومده بود

ولی وقتی رفتم سونو
و امروز که رفتم دکتر
یه جورایی احتمال ناباروری دارم
البته امکان داره که مشکلم به سمت نازایی کشیده بشه و امروز بهم قرص و دارو دادن تا اول دی که برم آزمایش و بعدش ببینم وضعیت چطوره
آیا میتونم بچه دار بشم یا نه
دل تو دلم نبود بیام این سکانس ها رو ببینم و خودمو خالی کنم
من میدونم که حضرت ماه جواب ذهنیت منو روی انتخاب اسم بچه ام داد و خواست با دیدن این صحنه ها دلم بشکنه و از شما هم بخوام که وقتی بارها و بارها این صحنه ها رو می بینید و اشک می ریزید برای من دعا کنید

یا علی
پاسخ:
آقا باب الحوائجه ...
سحر هر وقت تمایل داشته باشی من حاضرم باهات قرار بذارم و سارا و الهام و ... هم با هم بریم بیرون

اشکام بند نمیاد
۰۷ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۵۸ ملینا-کربلایی
منو با خودتون نمیبرید؟
سلام حاجی
ممنون میشم اگه رمز رو به منم بدید
اجرتون با خود آقا
یا علی
چرا ملینا
شما حالا خونه ی ما بیاید
خیلی نامردین به خدا

من میرم باز صحنه ها رو ببینم
وقتی امان نامه رو نشون داد با صدای بلند اشک می ریختم
وقتی پرچم رو نشون میداد که موقع جنگ حضرت ماه این ور و اونور میشد خیلی گریه کردم
سال های سال من این صحنه ها رو می بینم و گریه می کنم
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۱۴ الهام- کربلایی
عزیزم
انشاالله که همچین چیزی که دکترا گفتن نیست
نگران نباش
انشاالله اگرم چیزی باشه با درمانهای ابتدایی وسطحی برطرف بشه
خدا بزرگه غصه نخور
چشــــــــم ما هم حتما دعا میکنیم واست
آقا ابوالفضل باب الحوائجه
انشاالله که حاجت رواتون کنه
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۱۶ ملینا-کربلایی
گلم چشم خونه شما هم میایم ولله من پایان نامه دارم روز وشبم پشت نقشه هام میگذره اگه وقت کردم موهامو شونه کنم خونه شما هم میام
چشم حتما بعد از پایان نامه قول میدم بیام.
دیدی حسنا حضرت ماهو آره خود آقای میرباقری گفته بود یه کم فرق داره ولی اینقدر قشنگ بود که اصلا فرقش به چشم نمیومد من که فقط گریه کردم.
درضمن عباس خودمو دیدم اصلا هم یه لحظه فکرم به کاوه نرفت.
راستش نای نوشتن ندارم .....فقط دلم نیومد بازم ازتون تشکر نکنم
خدا نگذره از اونایی که نذاشتن اون موقع ببینیم به بهانه های واهی....
..........ای وای
داشتم اون مداحی رو گوش میدادم که میگفت خاطره اولین بار نگاه به صحن علمدار
یهویی یادم افتاد مدتهاست مختارنامه ایها نیومدم و ....بعد هم چند وبلاگ تا رسیدم اینجا ....نمیدونم چی شد امشب....
نمیدونین چه لطفی کردین اقا مجید
دوستان برای همه عوامل مختارنامه به خصوص آقای میرباقری وآقای فلاح وکاوه دعا کنید.
دعا کنید کاوه یه کار خوب درخور پیدا کنه سربازیشم به سلامتی تموم کنه بعدم به حق دستهای بریده حضرت عباس خود آقا شافیش باشه از اینجای زندگی به بعدشو خدا یه سرنوشت خوببراش رقم بزنه همچینین عاقبت به خیر شه ویه همسر لایق گیرش بیاد.
برای پدر آقای میرباقری هم فاتحه بفرستید.
پاسخ:
ان شاالله
کربلایی جونم با کمال میل مشتاقم ببینمتون ...ایمیلم رو که دارین فکر کنم یه بار شمارمو برات گذاشتم اگر لازمه بازم برات بذارم یه روز که همتون باشین انشالله
.........
ملینا جون از شمام ممنون یه بارم با دیالوگایی که گذاشتی می بینم ...
سایت «مختارنامه» به بالاترین قیمت پیشنهادی واگذار می‌شود!


ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
چرا مسئولین انقدر بی فکرن
چرا انقدر بیشعورن
چرا انقدر قدرنشناسن
به چه حقی میخوان چنین غلطی بکنن
ترو خدا
یعنی هیچ کاری از دست ما بر نمیاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من نمیتونم تحمل کنم که سایت عزیز من بشه محل تبلیغات قرص لاغری و ژل مو و آدامس ترک اعتیاد و کوفت و زهر مار
من نمیخوام کسی بهش دست بزنههههههههههههه
سایت مختارنامه برای من مقدسه
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۲۴ ملینا-کربلایی
حسنا جون دلت روشن باشه بدون یه عالمه دعای دلهای پاک پشت سرته مطمئن باش به حق همین اشکایی سر این سکانس ریختیم خود باب الحوائج جوابتو میده.
سحر جون ندارم شماره اتو
بذار تو این آدرس بهت زنگ میزنم
www.beynolharamein43.blogfa.com
خواهش میکنم خانمی فقط یه سوال شما تو سایت تو صفحه سید حسن نبودی؟
کربلایی جون باشه حتما با کمال میل
.....چرا ملینا جون خودمم پاتوق همیشگیم صفحه سید حسن نازنین بود شما پانیذ جون ..یادش بخیر
وااااااااااااااااااااااااااااااای
این صحنه ها داره دیوونم می کنه
به تنهایی اندازه ی تمام مقاتلی هست که خوندم
واقعا اگر صحنه ی شهادت ارباب بود چی می شد
فکر کنم همه می مردیم
این ده دیقه را از دیشب همینطوری دارم میبینم ...
عباسِ عباس ..
ماه، روشنی‌اش را، گرمی‌اش را، هستی‌اش را و هویتش را از خورشید می‌گیرد. و ماه، بدون خورشید به سکه‌ای سیاه می‌ماند که فاقد هویت و ارزش و خا‌صیت است. و آنها که مرا به لقب قمر، مفتخر ساخته‌اند، نسبت میان ماه و خورشید را چه خوب می‌فهمیده‌اند!
من به طفیلی حسین آمده‌ام و به عشق حسین زیسته‌ام. من آمدم که عاشقی را به تجلی بنشینم. من آمدم که دوست داشتن را معنا کنم اما آسمان عشق حسین، بلندتر از آن است که پرنده عاشقی چون من بتواند بر آستان عظمتش بال ارادت بسازد.
بزرگترین موهبت خداوند متعال در حق من این است که به من رخصت داده تا حسین را دوست داشته باشم، عاشق حسین باشم و فدای حسین بشوم مگر چند نفر در عالم به این افتخار که من رسیده‌ام نائل شده‌اند.
چه کسی می‌تواند ادعا کند که داشتن یک آینه تمام نما از خداوند را آرزو ندارد؟ چه کسی دوست ندارد که خدایی ملموس و محسوس در کنار خود داشته باشد؟ چه کسی به دنبال یک تجلیگاه تمام و کمال از خداوند بر روی زمین نمی‌گردد؟
حسین آینه تمام نمای خداوند است و من همه عمر تاکنون کشیده‌ام که آینه حسین بشوم. از خودم هیچ نداشته باشم، هیچ نباشم. از خودم خالی شوم و سرشار از حسین. از خودم تهی شوم و لبریز از حسین. فدایی حسین شوم. فناء در حسین شوم و آنچنان شوم که در آینه نیز جز تصویر حسین نبینم.
عباس، مشک را بر دوش می‌اندازد، دو دست به زیر آب می‌برد و فرا می‌آرد، تا پیش روی چشم. عجبا! این تصویر اوست در آب یا حسین؟! این درست همان لحظه‌ای است که عباس یک عمر برای رسیدن به آن تلاش کرده است؛ این که در آینه نیز جز تصویر حسین نبیند.
اکنون دیگر چه نیازی به آب؟! دستهایش را باز می‌کند و آب را به شریعه برمی‌گرداند دل به حکم امام عشق می‌سپارد و سپاه عقل را مضمحل می‌کند. مگر تو از آب توان می‌گیری؟! مگر تو به مدد جسم راه می‌روی؟
برای من اکنون جنگیدن اصل نیست. عشق به حسین اصل است حتی جنگیدن در راه حسین هم به اندازه خود حسین اصل نیست. اصل، حسین است.
اصل این است که وقتی حسین تشنه است، وقتی سکینه حسین تشنه است، وقتی سکینه حسین تشنه است، وقتی بچه‌های حسین تشنه‌اند، آب خوردن من نامردی است، نامریدی است، نابرادری است، ناعاشقی است، نامواساتی است، خلاف اصول عشق ورزیدن است خلاف از خود تهی ماندن و از معشوق پر بودن است.
والله لا اذوق الماء و سیدی الحسین عطشانا... به خدا که من لب به آب نمی‌زنم وقتی که محبوبم؛ حسین تشنه است. سر اسب را به سمت خشکی بر می‌گرداند و با لب و دهانی به خشکی کویر، این شعر را با خود زمزمه می‌کند:
یا نفس من بعد الحسین هونی
و بعده لا کنت آن تکونی
هذا الحسین وارد المنون
و تشربین با رد المعین
تالله ما هذا فعال دینی
اکنون دیگر او تشنه آب نیست. تشنه دیدار کسی است که تصویرش را در آب دیده است و انگار او نه مشک که آب حیات عالم را با خود حمل می‌کند.
اینجاست که عباس با مشکی به دهان به سوی خیمه ها میدود و اسب نیز به دنبالش ...
وای سحر گلم خوشحالم که دوباره اینجایی حالا ایشالله سید حسن دوباره سریال میسازه بازم بحثامون داغ میشه یاد اون صفحه به خیر حال وهوایی داشتیما....
گلم ایمیلمو از آقا مجید بگیر بهم میل بده
سقای آب و ادب...
سید مهدی شجاعی...
یا عباس جیب المای بسکینه..........
سلام
یه عزیزی..... میگفت, شاید حافظ این شعر رو برای این صحنه ها گفته: (به خصوص بیت دوم...)

ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما

ما در پیاله عکس رخ یار دیده​ایم
ای بی​خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما

ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما

گو نام ما ز یاد به عمدا چه می​بری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما

مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده​اند به مستی زمام ما

ترسم که صرفه​ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما

حافظ ز دیده دانه اشکی همی​فشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
ملینا جون فدات منم خیلی خوشحال شدم انشالله چند وقت پیش کل مختارنامه رو خریدم بازم یاد اون پاتوق و اون صفحه افتادم اایشالا یه بار دیگه یه پاتوق میزنیم با اون پستای قشنگ و حال و هوای خوب
حتما
آقا مجید لطف کنین ایمیل ملیناجون رو برام بزارین شرمنده امشب اینقد اذیتتون کردم
چه شعر قشنگی وصف رخ یار...
ثبت است برجریده عالم دوام ما
دارم نگاه میکنم و اشک میریزم
هیچوقت من گریه نمیکردم
اما حالا...
نرم افزاری چیزی نیست کیفیتشو ببریم بالا؟
ریختم تو گوشیم تا همیشه داشته باشمش هروقت دلم هوای اقا رو کرد ببینمش.
پاسخ:
فقط آبجی برای کسی نفرستیدا ممنون.
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۰۹:۱۸ مرضیه سادات-سحر
سحرررررررررررررررررررررررررررررررر

کجایی تو دختر!!!!!!!!!!!!!

اومدی تو وبلاگ من هیچی بهم نمیگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نمیگی من دلم برات یه دره شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به خدا الان میخوام بشینم گریه کنم.

نه ایمیلی ازت دارم نه شماره ای!

وقتی اسمت رو دیدم خیلی چیزا برام زنده شد.

خیلی باهات حرف دارم خیلیییییییییییییییییییی

یه خبری از خودت به من بده.
سلام من همین امروز پیانتونو خوندم اومدم ولی متوجه شدم کلیپو برداشتید من تا دیشب مسافرت بودم الان میخوام ببینم چیکااااار کنم؟؟؟؟
ایمیلمو گذاشتم واستون و به شدت منتظرم
پاسخ:
ایمیل فرستادم آبجی
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۰۲ اعظم سادات موسوی
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون شمعی که بر جانی فتاد
دلم آتش گرفت
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۰۴ اعظم سادات موسوی
یا قمر بی هاشم!
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
سلام
به درخواست الهام جون تو وبلاگم روضه ی بازی رو از حضرت ماه نوشتم
التماس دعا بعد از خوندنش
سلام مرضیه جان خوبی عزیزم
منم خیلی خیلی دلم تنگ شده
برات شماره و ایمیلمو تو وبلاگت گذاشتم
بچه ها امن یجیب برای سلامتی حسنا بخونید
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۱۵:۵۲ محمودرضا - ن
سلام اخوی .
با اتفاقی که یک ماه پیش برای من افتاد ( اگر نمی دانی سری به وبلاگ آبجی مریم بزن) وبا معجزه ای که از حضرت دیدم ، بیش از هر زمان دیگری طالب دیدار روی محبوب خویشم.
می دانم که همچون همه دوستان با دیدن تصاویر منتسب به او ، با حضرتش ارتباطی شیرین خواهیم داشت و به یاد دورانی که ما را در حسرت تماشای حتی یک دقیقه از آن تصاویر گذاشتند، خواهیم گریست.
بی زحمت رمز را به آدرس جدید من بفرست :

Mahmoodreza_n@ymail.com

با تشکر و سپاس
نیومده من فقط یه ایمیل از شما دریافت کردم اونم تو قسمت اسپم که یه عکس بود و نوشته بودید زیارت قبول!
خواهش می کنم دوباره بفرستید
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۱۶ maryam_همه بچه ها
یه چیزی میگن منو نزنید خواهششششششششششششششششا
نزنیدما
بگم؟
نه می ترسم
نه بذار بگم
اول یه عذر خواهی میکنم از همه حالا....
خونسردیتونو حفظ کنید
قول بدید عصبانی نشید
نه قول بدید
یه نفس عمیق
خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــب
من فکر میکردم سکانسای حضرت عباس خیلی قشنگتر از این باشه
نه هیچی نگید. تازه یه ایراد داشت
حضرت عباس روی اسب بودند که دستشون قطع می شد که بعدش هم با صورت میخورند زمین
این یه ذره تحریفات داشت
خودتون میدونید که من خیلی مختارنامه رو دوس دارم طوری که اغلب دیالوگ هاشو حفظم اما دیدم جدا از احساسات اگه بخوایم عاقلانه به این سکانسا نگاه کنیم می بینیم که ایراد داره
دوروغ میگم بگو دوروغ میگی....
۰۸ شهریور ۹۱ ، ۲۰:۱۲ میلاد نوریان
سلام حاج مجید
بابا دمت گرم...
من خیلی خیلی دنبالش گشتم اما پیداش نکردم
ممنونم ازت اخوی...
انشاالله من هم بتونم با خبر خوب تور رو خوشحال کنم همونطوری که تو منو خوشحال کردی
گلم من نمیزنمت فقط خواستم بگم خود آقای میرباقری جواب شما رو قبل از اینکه اصلا سوال برات پیش بیاد دو سال پیش داده بود واون اینکه امکان با اسب جنگیدن وفیلمبرداری براشون نبوده برای همین حضرتو پیاده میکنند خودشون گفتند اگر ایرادی به کل مختارنامه بخوای بگیری همینه اما من حضرت عباس خودمو تصور کردم خواستم بگم میرباقری پنجاه وچهار ساله با سی سال سابقه یه کم بیشتر از ما میدونه جواب خیلی از سوالای ما رو قبل از اینکه به ذهن بیاد داده الان متن مصاحبشم پیدا میکنم مستند میذارم.
درباره خوش اومدن یا نیومدن نه چرا بزنیم هرکس عباس خودشو تو این صحنه ها دیده شاید با عباس شما فرق داشته ولی من عباس این بیست وسه سال زندگیمو دیدم وبا لحظه به لحظش گریه کردم.
رضا استادی در گزارشی که چندی پیش از پشت صحنه این سریال تهیه کرده بود در مورد روایت علقمه - که به گفته میرباقری سخت‌ترین پلانی است که در این مجموعه داشته- نوشته بود: در روایت‌های تاریخی تاکید شده که حضرت عباس(ع) با اسب وارد نهر علقمه می‌شود، آب تا کمر اسب آمده و او مشک خود را در حالی که سوار بر اسب است از آب پر می‌کند. نبرد حضرت با سپاه شمر نیز در حالی که سوار بر اسب است، انجام می‌شود اما به دلیل این‌که نمایش جنگ روی اسب و در حال سواره بودن با امکانات سینمایی ایران امری ناممکن است، در این سریال میرباقری حضرت عباس(ع) را هنگام رسیدن به نهر علقمه از اسب پیاده می‌کند و نبرد نیز به شکل پیاده انجام می‌شود. در این نبرد حضرت عباس(ع) پس از آن‌که دستانش با ضربه شمشیر سپاه شمر قطع می‌شود، مشک را به دندان می‌گیرد و به سمت خیمه‌های حرم می‌دود. میرباقری معتقد است تنها ضعف سریال مختار این بخش از کار است و در دیگر بخش‌ها، سریال بسادگی قابل مقایسه با نمونه‌های خارجی آن است.
گلم امیدوارم پاسخگوی سوالات ذهنت بوده باشه
سلام.
آقا مجید میشه رمز رو به منم بدین؟
ممنون
پاسخ:
بله آبجی فرستادم
سلام
دوستان عزیزم
یکی از دوستانم مشکلی براش پیش اومده که میخواد تا فردا یه ختم قرآن به نیتش گرفته بشه. از من کمک خواست و من دلم خواست که قبل از هر کس از دوستان مختارنامه ایه خودم که به شدت به پاکی دلهاشون ایمان دارم, کمک بخوام.
هرکی میتونه, بهم خبر بده. هر جوری که میتونید خبرم کنید: اینجا, ایمیل, مسنجر یا اس ام اس.
اگه میتونید از اطرافیانتون هم کمک بگیرید زودتر تموم میشه.
ممنونم بخاطر بودنتون
و ممنونم بخاطر مهربونی هاتون...
و متشکرم از آقا مجید که در نبود وبلاگ خودمون, اینجا رو خونه امنی برامون کردند. متشکـــــــــــــرم
عزیزان این مطلب رو تو وبلاگ مرضیه جون هم گفتم اما به نظرم اومد اینجا هم بگم خوبه

بچه ها من که این دو سه روز انقد غرق بودم تو بحر صحنه ها که کلا سازندگان این لحظات عاشقانه رو فراموش کرده بودم
از این به بعد هر وقت اون صحنه ها رو دیدید یاد عوامل سازنده و زحمت کش مختارنامه هم بکنید
مخصوصا از داوود میرباقری و محمود فلاح و کاوه فتوحی
امشب شب جمعه اس.
واسه شادی روح پدر آقای میرباقری فاتحه یادمون نره!!
یا اباالفضل العباس مددی!
پاسخ:
دقیقا آبجی میخواستم منم بگم ممنون که گفتید.
سلام سلام سلام...
منم از مختارنامه ایهام! منم رمز میخوام لطفا!
سلام مجید جان من کامنت رو تازه امروز دیدم دسترسی به اینترنت نداشتم من هم مختارنامه ای هستم وبی تاب دیدن این فیلم ازت خواهش میکنم این لینک رو برام حتما ایمیل کن باشه من بی صبرانه منتظرتم.یاعلی
باورم نمیشه اینا که با اسب سواری و جنگیدن همه جوره فیلم دارن اینم یه جوری درست می کردن خوب
ملینا جون باید بگم حضرت عباس من هم دقیقا همین شکل بود
هم هلال ابروش هم ریش و چشماش هم ابهتش
وای چقدر دلم میخواست سوار اسبش میشدم خیلی اسبش خوشگل بود
خیلی حضرت عباس بود.
۱۰ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۴۶ مرضیه(من هستم)
سلام دوستم
خواهش میکنم لینک عکسها رو برای منم بفرست
منم تشنه این سکانسها بودم
خواهش میکنم خواهش میکنم
هم آدرس وبلاگمو گذاشتم هم آدرس ایمیلم
آدرس وبلاگ سینماییم رو گذاشتم اونم مال منه
تو رو خدا بفرست
منتظرم
پاسخ:
فرستادم آبجی
۱۰ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۴۷ مرضیه(من هستم)
امروز شد بهترین روز زندگیم با دیدن این خبر
به خدا تشنه این سکانسهام
بفرست برام
سلام پس چرانفرستادی من هنوزمنتظرمشماروبه خدا mahnaz_t1365@yahoo.com
پاسخ:
فرستادم آبجی خیلی وقته
سلام.
مجید جان بازم تشکر ...
خسته نباشید ...
پاسخ:
خواهش میکنم حسین جان
نوحه ی کلیپش هم خیلی قشنگه ...
"سلام آقا سلام خدای احساس دوای درد من حضرت عباس"
من که لذت بردم ...
لینکش :
http://tanhae.com/dl/post/2010/0278Tanhae.Com.mp3
پاسخ:
دستت درد نکنه داداش
۱۱ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۰۵ مرضیه(من هستم)
سلام
دارم دانلودمیکنم
به خدا اشک تو چشمام جمع شده
باورم نمیشه بعد 1 سال که حسرتشو داشتم دارم قراره این صحنه ها رو ببینم
خدا خیرت بده
پاسخ:
التماس دعا آبجی
سلام داداش مجید
شما لینک شدید
وبلاگ جدیدم سر بزنید
منتظرم
خواستید لینکم کنید
آسمان مهر
http://asemane-mehr.blogfa.com
یا علی
سلام خیلی ممنونم مطمین باش برای کسی ایمیل نخواهم کرد مرسی
سلام بزرگوار
وب خوبی دارید
خدا حفظتون کنه
از طریق سایت وبلاگ نیوز با وبلاگ شما اشنا شدم
مشتاقم تا با شما تبادل لینک داشته باشم
البته اگر مایل باشید
خبرم کنید
حکمت پنجم نهج البلاغه: شناخت ارزش های اخلاقی (اخلاقی ، سیاسی ، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود : دانش ، میراثی گرانبها و آداب ، زیور های همیشه تازه و اندیشه ، آیینه ای شفاف است .
حکمت ششم نهج البلاغه : ارزش رازداری و خوشرویی (اخلاقی، سیاسی، اجتماعی)

و درود خدا بر او فرمود : سینه ی خردمند صندوق راز اوست ، و خوشرویی وسیله ی دوست یابی ، و شکیبایی ، گورستان پوشاندن عیب هاست ...
سلام آقا مجید
ببخشید من یه سوالی برام پیش اومد چرا نباید این فیلم رو برا کسی بفرستیم ؟ دلیل خاصی داره ؟
بازم ممنون از لطفی که کردین هر بار می بینم یادتون می کنم
پاسخ:
بله. دلیلش را براتون ایمیل میکنم
البته شاید دلیلشو یه جورایی بدونم ولی میشه داداشی دلیلی که برای سحر ایمیل کردی برای منم ایمیل کنی
میخواااااااااااامممممممممممم
بسم تعالی
با سلام
با مطلب "انتظار واژه آشنا" بروزم
منتظرم
منتظر نظراتتون
یا علی
ترجمه ی نامه ی پنجم نهج البلاغه : نامه به اشعث بن قیس ، فرماندار آذربایجان ، این نامه پس از جنگ جمل در شعبان سال 36 هجری در شهر کوفه نوشته شد .
سلام آقا مجید گل
یه مشکل برام پیش اومده
نام وبلاگم از روی هدر وبلاگ افتاده
چه کنم نمیشه کاریش کرد تا هدر بیاد روی نام؟
راستی حتما توی بحث وبلاگ خانم هاونی شرکت کن
http://sana360.blogfa.com/

حتما
یا علی
ممنون
۱۵ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۳۷ اعظم سادات موسوی
سلام
منم دلیل می خوام
۱۶ شهریور ۹۱ ، ۲۳:۵۸ مرضیه سادات
منم دلیل میخوام داداشی!
سلام اقامجید
به من گفتند که بهتون بگم که رمز میخوام با لینک
پاسخ:
سلام.
سلام اقا مجید
گفتند که ناراحت شدید از نوع نوشتنم
اقا مجید شما که خودت اقایی دوست دار اقایی انتظارداشتی با شنیدن یک همچین خبری چطوری بنویسم
خوب دوست من بهت زحمت دادم میدونم، ناراحتت کردم میدونم.... شما ما رو ببخش یعنی منو ببخش که همواره گفتند بخشش از بزرگانه
شما باعث شدی ما به چیزی برسیم که ماه ها التماس این همه ادم کار به جایی نبرد
میخوای کلاغ بر برم، با مرغی چی برم میبخشیم یا بازم باید دور میدون صفات بدوم
برای شما دعا کردن کمترین کاریه که میشه کرد
بازم میگم ببخشید منو اگه ازرده خاطرتون کردم
دوست مختارنامه ایی شما مسعود
پاسخ:
التماس دعا
سلام
یه خواهش بزرگ:
من هنوز نتونستم این فایل رو دانلود کنم الان هم که به اون سایت میرم رمز ورود عوض شده حالا من باید چکار کنم آقا مجید من حتی براتوم ایمیل هم فرستادم ولی جوابی ندادید میشه منو راهنمایی کنی من منتظر خبرت هستم .
خیلی ناراحتم که نتونستم این صحنه های فیلم رو که همیشه آرزویه دیدنشو داشتم ببینم ازتون خواهش میکنم.
من خیلی خیلی ناراحتم که نتونستم ببینم خوش بحال اونایی که دیدن مثل اینکه من سعادتشو نداشتم.
خدایا منم میخوام ببینم نمیدونم حالا چکار میشه کرد
خیلی اقایی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">