علی (ع) تنهاترین مرد خدا ...
ای مرد نمایان نامرد! چقدر دوست داشتم که شما را هرگز نمی دیدم و هرگز نمی شناختم! خدا شما را بکشد که دل من از دست شما پرخون و سینه ام از خشم شما مالامال است. کاسه های غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشاندید. (خطبه 27)
این ها سوزهای دل امام مظلوممان است که از بی وفایی مردم زمانه اش به ستوه آمده و اینگونه از غم غربت و تنهایی اش می گوید، به کجا رساندند کار را که امام علی علیه السلام از این می گویند که خسته اند و دل شکسته:
خدایا، من این مردم را با پند و تذکرهای مداوم خسته کردم و آنها نیز مرا خسته نمودند، آنها از من به ستوه آمده و من نیز از آنها به ستوه آمده ام. دل شکسته ام، به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت فرما و به جای من بدتر از من بر آنها مسلط کن. خدایا، دل های آنان را آنچنان که نمک در آب حل می شود، آب کن! (خطبه 25)
پس از وفات پیامبر (ص) و بی وفایی یاران، به اطراف خود نگاه کرده یاوری جز اهل بیت خود ندیدم که اگر مرا یاری کنند کشته خواهند شد؛ پس به مرگ آنان رضایت ندادم. چشم پر از خار و خاشاک را ناچار فرو بستم و با گلویی که استخوان شکسته در آن گیر کرده بود جام تلخ حوادث را نوشیدم و خشم خویش فرو خوردم و بر نوشیدن جام تلخ تر از گیاه حنظل، شکیبایی نمودم. (خطبه26)
وقتی این فرازهای نهج البلاغه را می خواندم احساس کردم حضرت برای خودشان روضه خوانده اند، روضه ای پر از درد، درد تنهایی و فریاد و فغان از مردمی جاهل که چشم دنیابینشان بصیرت را از آنها گرفته بود:
وقتی در تابستان فرمان حرکت به سوی دشمن می دهم می گویید هوا گرم است، مهلت ده تا سوز گرما بگذرد و آنگاه که در زمستان فرمان جنگ می دهم می گویید هوا خیلی سرد است بگذار سرما برود. وقتی شما از گرما و سرما فرار می کنید به خدا سوگند که از شمشیر بیشتر گریزانید! (خطبه27)
سخن امام معصوم که می فرمایند جدمان علی علیه السلام، اول مظلوم عالم بود1، دل هر عاشق دل سوخته ای را به درد می آورد:
در میان شما به پاخاسته فریاد می کشم، و عاجزانه از شما یاری می خواهم، اما به سخنان من گوش نمی سپارید و فرمان مرا اطاعت نمی کنید. گرفتار کسانی شده ام که چون امر می کنم فرمان نمی برند و چون آنها را فرا می خوانم اجابت نمی کنند. ای مردم بی اصل و ریشه، در یاری پروردگارتان برای چه در انتظارید؟ آیا دینی ندارید که شما را گرد آورد؟ و یا غیرتی که شما را به خشم وا دارد؟ (خطبه 39)
نفرین بر شما کوفیان! که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم. آیا به جای زندگی جاویدان قیامت به زندگی زودگذر دنیا رضایت داده اید؟ من دیگر هیچگاه به شما اطمینان ندارم و شما را پشتوانه خود نمی پندارم. شما یاران شرافتمندی نیستید که کسی به سوی شما دست دراز کند. (خطبه 34)
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع) یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)؟
پ.ن: ما اهل کوفه نیستیم!
نویسنده : تسنیم
این همان ماتم عظمی باشد / سحر آخر مولا باشد . . .
شهادت امام علی (ع) تسلیت باد
****التماس دعای فراوان****
..........................................