شهید بهشتی ...
يكشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۹ ب.ظ
جلوی دادگستری شعار میدادند« مرگ بر بهشتی»
بهشتی هم می شنید. یکی ازش پرسید: « چرا امام ساکته؟ کاش جواب این توهین ها را می داد.»
بهشتی گفت« قرار نیست در مشکلات از امام هزینه کنیم. ما سپر بلای اوییم،نه او سپر ما.»
"خیانت های بهشتی! خیانت های بهشتی!" کار هر روزش بود؛ روزنامه مجاهد می گرفت روی دستش و سر چهار راه داد می زد. بهشتی می گفت: «چه نوجوان با همتی. چقدر در مسیر خودش جدی است.» از جدیت نوجوان خوشش آمده بود. چهارراه، مسیر هر روزش شده بود.
با جدیت می گفت «بهشتی سنیه. اشهد انّ علیا ولی الله نمی گه.»
یکی بهش گفته بود «شب بپا پشت سرش نماز بخون تا بفهمی اشتباه می کنی.»
به بهشتی هم سپرده بود «امشب که فلانی می آد این جمله رو بلند بگو.»" اذان و اقامه گفت ولی اشهد انّ علیا ولی الله نگفت.
به بهشتی اعتراض کردند تو که هر شب می گفتی، حالا امشب چرا؟
گفت «اگر امشب می گفتم به خاطر اون آقا بود. من که همه وجودم محبت علی است چرا باید برای یک نفر دیگر بگویم؟»
۹۲/۰۴/۰۹
خدا کمکمان کند.
یا علی