سرانجام، عاشورا مرز خیر و شر را ترسیم کرد
تا چند روز قبل، جریانی برای اثبات عقیده خود تقلا میکرد و البته در این کوشش به شیوههای ساختارشکنانه هم متوسل میشد، اما عاشورای حسین (ع) پس از 1370 سال، اندیشه نهایی او را آشکار ساخت و به جرأت باید گفت که هیچ مقطعی جز عاشورا نمیتوانست این افشاگری را با این موفقیت صورت دهد.
روز عاشورای سال 61 هجری، روز صفبندی و جبههگیری تمام حق علیه تمام باطل بود. سیدالشهدا (ع) تا پیش از آن دلهایی را با خود و شمشیر همان افراد را علیه خویش میدید و میدانست که در پس پرده منافقانه و ریاکارانه آنان چه میگذرد و دست افراد بیبصیرت و فریبخورده در دست کدام دشمنان است. میدانست که جبهه شرّ چه کینههای دیرینهای در قلب خود دارد و قرار است او و اهل بیتش را به کدام جرم به شهادت برساند و به اسیری ببرد.
عده آن افراد، بسیار و یاران واقعی حضرت، قلیل بود، اما عاشورا صحنه نبرد تنها و جانها نبود که هرکس کشت، پرچم پیروزی برافرازد و هرکه کشته شد، در گودال قتلگاه به فراموشی سپرده شود. آنان که کم و انگشتشمار بودند در تاریخ ماندند و آنان که با لشکری پرساز و برگ، راه را بر فرزند فاطمه (س) بستند و او را با لبان تشنه به شهادت رساندند، از دیباچه تاریخ محو شدند. چرا که تنها در تفکر عاشورا، قلّت و کثرت میزان نیست.
دیروز، یک بار دیگر عاشورا با تمام ظرفیتهای تاریخیاش رخ نمایان کرد. لشکر منافقان از عقبهای به وسعت تمام بدخواهان نظام اسلامی برخوردار است و دیروز با فرمانی به میدان آمد که هر شیعه آزادهای را به مطالعه تاریخ فرامیخواند؛ آنجا که هزاران نفر به دعوت حاکم شرابخوار و فاسقی چون یزید به میدان آمدند و فجیعترین و دردناکترین جنایت تاریخ را آفریدند.
عاشورا همیشه بهترین مقطع برای کشف رمز و تقسیم مرز خیر و شر بوده است. چنانکه در حوادث پیش از انقلاب اسلامی نیز، عاشورا روز پیروزی و عظمت فرهنگ حسینی شد و جبهه شر را با تمام ساز و برگ و افتخارات ظاهریاش شکست داد، دیروز نیز با وجود افشای مظلومیت سیدالشهدا (ع) و جسارت به فرزندش، روز سربلندی اندیشه عاشورایی و انقلابی پیروان راستین مکتب تشیع شد.
سرانجامِ آنان که در صحنه کربلا، وقتی سید مظلومان به خاک افتاد، کف زدند و هلهله کردند، برای همانانی که عاشورا را با شادمانی به ریشخند گرفتند، متصور است همانند کسانی که دیروز در تهران شروع به هلهله کردن و بوق زدن شدنند .