حسیــــــــــــ ن من (49) ...
شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۱، ۰۲:۴۰ ب.ظ
یارانش همه رفته بودند.
مانده بودند بنیهاشم. اولین کسی که آمد اجازه بگیرد برای میدان نبرد، علی اکبر بود. شبیهترین فرد به محمد. زیباترین و خوشاخلاقترین.
حسین اجازه را که داد، نگاهش کرد نومیدانه.
چشمهایش را گذاشت روی هم. از لای مژههایش اشک میچکید.

۹۱/۰۷/۰۸