حسیــــــــــــ ن من (45) ...
جمعه, ۷ مهر ۱۳۹۱، ۰۹:۰۲ ب.ظ
سه بار برای لشکر عمر سعد سخنرانی کرد.
از اسب میآمد پایین، میرفت بالای شتر تا همه ببینندش.
عمرسعد دفعهی آخر گفت: "دستهایتان را بزنید به دهانتان و هلهله کنید تا صدای حسین را نشنوید."…
ترسید حرفهای حسین اثر کند توی دل لشکریانش ...
از اسب میآمد پایین، میرفت بالای شتر تا همه ببینندش.
عمرسعد دفعهی آخر گفت: "دستهایتان را بزنید به دهانتان و هلهله کنید تا صدای حسین را نشنوید."…
ترسید حرفهای حسین اثر کند توی دل لشکریانش ...

۹۱/۰۷/۰۷
خیلی اثر میکرد...
شاید همه حرام نخورده بودند...
نمیدونم...
اما میدونم اثر میکرد...
عمر با امام بزرگ شده بود... تأثیر کلام این خانواده رو میدونست...
خدا لعنتش کنه... بیشتر و بیشتر...