ای که مسیحایی ، نفسیــــــ ....
جمعه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۹:۵۶ ب.ظ
ای که تویی آرام دلم
تشنه لطفت آب و گلم
نرگس نرجس به کجایی؟ به کجایی؟
من ز فراقت همچو نی ام
تو چو بهاری من چو دی ام
تا به کجا از تو جدایی؟ تو جدایی؟
نرگس نرجس به کجایی؟ به کجایی؟
ای روی تو ماهم
من دیده به راهم
بر سر راه تو نشستم که بیایی
ای یوسف زهرا
ای گم شده ما
جلوه نما تا که نمردم ز جدایی
بر سر راه تو نشستم که بیایی
ای که مسیحایی نفسی
من که ندارم جز تو کسی
من به تو مشغول و تو مشغول که هستی؟
ای که به اشک و زمزمه ای
قتلگهی یا علقمه ای؟
یا که در آن گوشه شش گوشه نشستی
من ز پا نشستم
من دل به تو بستم
یوسف زهرا! سر بازار تو هستم
ای لاله خوشبو
ای سلسله گیسو
من به خدا عاشق دیدار تو هستم
شیعه مهجور تو منم
وصله ناجور تو منم
غرق بلایم من و هستی، تو سفینه
ای که امید ما همه ای
ای که عزیز فاطمه ای
دیده به راه تو بود شهر مدینه
ای ماه یگانه
تو آگهی یا نه؟
مادرت افتاده به پشت در خانه
ای تو آرزویم
من با تو بگویم
شعله آتش زده از خانه زبانه
ای یوسف زهرا
ای گم شده ما
بر سر راه تو نشستم که بیایی
حتما دانلود کنید : http://s1.picofile.com/file/6849591546/khalaj.rar.html
۹۱/۰۲/۲۹
با دل من که خیلی بازی میکنه.شعرش همیشه ورد زبونمه.
مخصوصا:
ای که تویی آرام دلم ،تشنه ی لطفت آب و گلم نرگس نرجس به کجایی به کجایی
...
ای روی تو ماهم ،من دیده به راهم ...