مصطفی که باشی ، فیزیک هم خوانده باشی نمی توانند تو را ببینند...
چ #چمران باشی چ #احمدی ...
واژه تراش
مصطفی که باشی ، فیزیک هم خوانده باشی نمی توانند تو را ببینند...
چ #چمران باشی چ #احمدی ...
واژه تراش
مسئول تیپ علی بود ...
گزارش داده بودن که حلبچه شیمیایی زدن ولی هر چی میگشتن متوجه نمیشدن بمب کجا خورده .
هر چی زودتر باید بمب خنثی میشد ...
ماسکش را از صورتش برداشت که ببینه شیمیایی رو کجا زدن، پیداش کرد ولی خودش ....
پ.ن 1: الو الو کربلا، جواب بده به گوشم ...
پ.ن 2: بالا رفتیم ماسته پایین اومدیم دوغه، مرگ و معاد و عقبی کی میگه که دروغه؟ ...
پ.ن 3: عکس نجات فرزند از گازهای شیمیایی ... - حلبچه پانزدهم اسفند سال 66
معلم می گفت:در هر تضادی تناسبی نهفته است؛ مثلا بین شب و روز،سیاه و سپید و...
و من در دلم حس می کردم که در هر تضادی تناسبی هست؛ حتی بین خوبی های تو و بدی های من...
این زینب خانوم کوچولو رو میبینی چطوری داره به زوار امام حسین خدمت میکنه؟ ...
این زینب خانوم کوچولو ساقی زوار حسینه ...
امروز تو مترو فهمیدم که امثال حاج کاظم ها، امثال عباس ها هنوز هم خیلی جاها غریب هستند ....
مگه ما قول ندادیم با امثال عباس مهربونتر باشیم؟ ...
گذشته از شوخی ، نشده که با امثال عباس ها - که حافظ امنیت ملی ما هستند - مهربانتر باشیم . دلیلش هم واقعاً همان " زمونه و مشغله و دوری " ما است . مهربانی با عباس ها کار دولتی نیست که ردیف بودجه و آیین نامه و ابلاغ بخواهد . گم شدیم وسط این زمونه و مشغله و دور شدیم از امثال عباس ها وگرنه جمهوری اسلامی را با شیش و بش چه کار ؟ جمهوری اسلامی را با این همه آفت مزاحم فرهنگی چه کار ؟ جمهوری اسلامی را با تنش زدایی چه کار ؟ جمهوری اسلامی را با تجمل گرایی چه کار ؟ جمهوری اسلامی را با غیر خودی و بیخودی و نخودی چه کار ؟ یک وقت فکر نکنی که مهربانی با عباس ها یعنی "یخچال ، کولر ، بلیط هواپیما و هزار چیز دیگه که من نمی دونم " که آن وقت ... آن وقت در این وبلاگ را باز می کنم که "تا قلبتان واینساده بفرمان برید" .شاید مهربانی با عباس ها (به قول حمید داود آبادی) یعنی سُر نخوردن روی خون شهدا . خیلی طولانی شد . اسکالپل
شــب زیـارتــی اربــاب، بـه امــیـد زیـارت؛
صلــی الله عـلیـک یا ابـاعـبــدالله الحـســیـن
قنـــــاریان همه رفتــــندازاین قفـــــس گویا
دلیـــــل ماندن ما هم شــــکسته بالى شـــد...!!