دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد ...
چله زیارت عاشورا از فردا تا روز ولادت ارباب عشق
هر کسی که مایل هست، لطفا اعلام حضور کنه
زیارت ارباب عشق روزی همه تون به زودی زود ...
اسبهایی بودند
که وقتی نعل تازه خوردند
آرزو کردند کاش بمیرند
و نتازند...
ابرهایی بودند
که دلشان می خواست ببارند
وقتی صدای گریه کودکانه ای از خیمه ای بلند شد ...
یک آقایی بود
که غربت هفتاد و دو نفر را تنها
به دوش می کشید ...
یه جوانی بود
وقت ِ رفتنش که رسید
هراس تنهایی به جان ِخیلی ها افتاد. ...
روضه های ما
میخوام از علی اکبر بگم، چرا؟ نمیدونم ... دلم رفت سمت قتلگاه علی اکبر
قتلگاه علی اکبر کجاست؟ پشت جبهه دشمن ... اونجا چرا؟
اسب علی اکبر اومد سمت قلب جبهه دشمن ... راه براش باز میکردند ... بذارید بیاد، این پسره حسیــنه اسمش هـم علیــه ...
آره تو فاطمیه باید از علی گفت ...
هر کجا مینگرم جسم تو را می بینم
اربا اربا شده ای چون برگ خزان میریزی
کاش میشد تو با معجزه ای برخیزی ...