ملاصدرا میگوید:
"ما خود شاهد این گونه آثار و فواید بودهایم و قسم به جان خودم که این گونه عشقها انسان را از تمام همّ و غم و گرفتاریها فارغ و خلاص میکند و فقط همّ او یک همّ میشود و آن همّ ، رؤیت زیبایی است که مظهر جمال و آثار رحمت حق است که فرمود: "لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم" ؛ به تحقیق انسان را در زیباترین شکل آن آفریدیم. و " فتبارک الله احسن الخالقین" ؛ پس آفرین بر خداوندی که نیکوترین آفریدگاران است.
خیار امتی الذین یعفون اذا اتا هم الله من البلاء شیی
کربلا به رفتن نیست،
به شدن است! که اگر به رفتــن باشد؛
شمـــــــر هم " کربلایی " بود... همین
عبدالله تشنه بود به در مغازه ای رفت، برادر می شود آبی به من بدهی؟
مرد کاسه آبی را پر کرد و به عبدالله داد
عبدالله آب را خورد و کاسه را به مغازه دار داد و گفت: خداوند تو را خیر دهد.
مرد مغازه دار گفت: میشود یک درهم!
عبدالله حیرت کرد و گفت: "برای کاسه ای آب؟"
مغازه دار گفت چه خویشی ای با من داری که باید آب را به رایگان به تو بدهم؟!
یک درهم را داد و از دو نفری که کنارش بودند و ازش پرسیده بودند که از کجا میآیی جواب داد:
از جایی میآیم که مردمانش آب را به مسافران نمی فروشند ...
نامیرا ابتدای فصل دوم با کمی دخل و تصرف صفحه پنجاه و سه و چهار
پ.ن: هنوز به کربلا نرسیده ایم ...
دیدی وقتی یـک نفر راهی کـربــلـاست چـطور بی جـان و بی دل میشوی
میروی تـکیه میـدهی به دیـوار نگـاهت را میـدوزی به پـنجره اتوبوس التمـاس میکنی تک تک شان را که سلـامــ مـن ِ بیـچـاره را هم...
دیدی وقـتی یک نفـر از کـربــلـا بـرمیگـردد چطور میـری غبـار روی لباسش را آهسته آهسته میـروبـی
و به چشم میکشی میـبوسی میـبویـی و زل میزنی در چشمـهایـش که خیـلی بـا چشـمـهای هفته پـیش فـرق دارد!!