سال ها برای کودکان کوفه در تاریکی شب نان و خرما بردی
یتیم نوازی کردی
و روزهای کوفه گذشت و گذشت
آن طفل ها بزرگ شدند
و روزی در کربلا
یتیم نوازی هایت را جبران کردند
سال ها برای کودکان کوفه در تاریکی شب نان و خرما بردی
یتیم نوازی کردی
و روزهای کوفه گذشت و گذشت
آن طفل ها بزرگ شدند
و روزی در کربلا
یتیم نوازی هایت را جبران کردند
و حس کبوتر بودنم را تازه فهمیدم ..
وبستم رشته پرواز خود را با هزاران زائر دیگر..
و گفتم ای کران تا بی کران زائرم کردی و غم ها را زدودی از وجودم..
بگو تا نامه بر باش..
ز بام خود هوایم کن
برای یک سفر امشب دعایم کن
که تا کربـــــــبلا پر گیرم و بوسم دوباره خاک سرخی را
که بوی سیب سرخ می آید از آن شش گوشه روشن ....
به امید خدا آقا ما را هم طلبید ...
http://www.mokhtarnameh.com/news/1-latest-news/924--l-r-.html