کربلا سلام ... (11)
و اما بعد
در صبح روز دوازدهم ، شنبه بود که به سمت کربلا حرکت کردیم.
ساعت 3 بعد از ظهر بود که به کربلا رسیدیم .
کربلا سلام ..... کربلا درود .....
هتلی که به ما داده بودنند خیلی دور بود و چون کاروان ما به عنوان کاروان درجه یک بود همسفرا ناراحت شدنند و گفتن ما تو این هتل نمی ریم تا یه هتل نزدیکتر به ما بدید .
خلاصه نماینده شرکت شمسا اومد و گفت همه هتل های درجه یک نزدیک به حرم پره و حتی درجه دوها هم پره فقط یه درجه سه خالیه که کثیفه و پر از جونور.
مردای کاروان قبول کردیم و گفتیم بریم ولی خانوما قبول نکردن به همین خاطر موندنی شدیم البته هتل بدی نبود درجه یک بود ، فقط از حرم دور بود که اونم ماشین گذاشته بودنند برای رفت و برگشت .
به علت کم خوابی که پیدا کردیم تا ساعت 9 شب خوابیده بودیم و از رفتن به حرم با کاروان محروم شدیم اول فکر کردیم که فقط ما از کاروان جا موندیم ولی وقتی رفتیم برای شام دیدم نه بابا کلا نصف کاروان خواب بودن ، بعد از شام با یکی از رفقا رفتیم حرم
اقا مجید تمام سفرنامه رو خوندم
خیلی خوب نوشتی عالی شده
مخصوصا عکسهای زیبایی که انتخاب کردید